۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعه

صحبت من با یک خانوم بیخدای خارجی

به نام خدایی که آموخت مرا
خوب دوستان یک صحبتی داشتم با یک خانوم آتئیست لز.بین(هم جنس . با.ز) از انگلستان در مورد خدا
گفتم بزارمش چون جالبه.
البته از لحاظ فلسفی و اینا ارزش نداره
بیشتر از لحاظ روحی مورد کنکاش قرارش دادم تا بیشتر با روحیات اینجور آتئیست ها آشنا بشیم. به هر حال خوندش خالی از لطف نیست :

----------------
من :سلام
ایشون:سلام
من :درمورد خودتون بگید لطفا
ایشون:من 23 سال - لزبین - انگلستان
من :شما لزبینید ؟
ایشون:بله ... به نظرتون عجیبه ؟
من :ببخشید چرا لزبین شدید ؟
ایشون:شما از چه کشوری هستید؟
من :ایران
ایشون:عرب هستید ؟
من :خیر ما ایرانی هستیم ولی مثل عرب ها مسلمونیم
ایشون:ببینید در غرب از سن 15 سالگی آزادی جن.سی وجود داره
من :یعنی بی بند وباری ؟
ایشون:من هم با زنا و هم با مردا ... دارم . اینجا این عادیه
من :اهان ... خب گفتید آتئیست هستید ؟
ایشون:بله
من :این هم در غرب طبیعیه
ایشون: بیشتر مردم اینطورن
من :منظورتون شاید این باشه که بیشتر مردمی که شما میشناسید اینطورن. نه ؟
ایشون: نمیدونم شاید
من :چرا آتئیستید ؟
ایشون:هیچکس به خدا اعتقاد نداره .
من :این حرف غلطه . توی ایران خیلی ها تئیستند
ایشون:اونا به خدا اعتقاد دارند و حرفشو زیر پا میزارن ؟
من :یعنی چی ؟
ایشون:اگر به خدا اعتقاد داشتند بهش احترام میزاشتن
من :خوب حداقل به زندگی پس از مرگ که ایمان دارن .
ایشون:از ایرانیا بپرس
من :اما دارم از شما میپرسم
ایشون:به نظر من بی خدایی از تعصب بهتره. شما فقط تعصب دارید
من :جدا از بحث وجود خدا ... آیا دوست داشتید خدا وجود داشت ؟
ایشون:هممم .... نه
من : چرا ؟ میترسی برای گناهانت مجازاتت کنه ؟
ایشون:نه
من :پس چی ؟
ایشون:به نظرم مردمی رو که بهش باور دارنو ترجیخ میده
من :تا به حال سعی کردی بهش باور داشته باشی ؟
ایشون:نه
من :منصفانست ؟
ایشون:پس چی منصفانست ؟
من :این که یکم در موردش فکر میکردی و بعد آتئیست میشدی
ایشون:من اینطور دوست دارم دیگه لازم نیست از چیزی بترسم .هر کاری که بخوام میکنم.
من :خوب اگه بقیه هم هر کاری بخوان بکنند چی ؟ حکومت ؟ زن ها ؟ شوهر ها ؟
ایشون:همه دارند همون کاری رو میکنن که دوست دارن ... بعضی ها آشکار و یعضی ها پشت دین
من :خوب اگه خدا وجود داشت چی ؟!
ایشون:نمیدونم
من :همه این طور نیستن
من :خدا وجود داره اما با تصورات شما متفاوته. و شما خودت دوست نداری وجود داشته باشه ... پس برات هیچ وقت وجود نخواهد داشت
من :جواب نمیدید... فکر میکنم از این چیزا زیاد تو کلیسا شنیدید قبلا ! من دیگه میرم
ایشون:بای
من : خداحافظ

۱ نظر:

  1. خیلی جالب بود.
    البته فک میکنم که الان شما ادعای اته ئیست بودن میکنید.
    تا حالا شده باخودتون رک باشید واین قضیه رو حل کنید؟
    واقعا ارزشه اینو داره تنها به علت اینکه متفاوت باشید با بقیه ساز مخالف میزنید؟
    تا حالا سعی کردید یه مسلمون واقعی باشید تا مردم از رفتارتون الگو بگیرن؟شما که بیشتر جاها نفوذ داری؟تا با رفتارت حداقل نشون بدی یه مسلمونی با اینکه اعتقاد به خدا داری اما اسیر ومتعصب و...نیستی وازادی تمام داری!واینکه از زندگی خیلی لذت میبری!
    شده؟
    محمد شما اگه وقت بزاری مطمئنا میتونی خیلی بهتر از ماها دینو درک کنی اینو با مدت حضور کمت تو کانون فهمیدم.
    برات ارزوی موفقیت میکنم امیدوارم به وبلاگت سر بزنی وببینی چی بوید وچی شدی؟!
    خدانگهدار

    پاسخحذف